امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

امیر حسین گل پسر مامان و بابا

غیبت طولانی

1391/4/13 10:05
نویسنده : مامانی
612 بازدید
اشتراک گذاری

     سلام گل مامان،

 

بالاخره بعد از یک غیبت طولانی برگشتم ولی با یک عالمه خبر برای پسر گلم . 

اولینش که مهمترینش هم هست اینه که تو صاحب یک خواهر کوچولو شدی که اسمش ساریناست یا به قول خودت آجی سارینا

دوم اینکه دیگه مهد کودک نمیری که فکر کنم از همه اتفاقهای دیگه برات خوشایند تر باشه .

سوم اینکه الان یک خانم مهربون که تو بهش میگی سوری جون میاد خونمون که مواظب تو و آجی ساریناست تو خیلی دوستش داری و وقتی میخواد بره میایی دم در و میگی سوری جون فردا بیا.

چهارم اینکه تو صاحب یک پسرخاله شدی به اسم سینا که داداشی ساجده است.

 نازنینم !

دیگه تصمیم گرفتم زیاد به وبلاگت سر بزنم و به روزش کنم و اگه اجازه بدی که می دونم اجازه میدی میخوام این وبلاگ رو به هردوتون یعنی آقا امیر حسین و سارینا خانم اختصاص بدم

فرشته های کوچولی من خیلی دوستتان دارم یعنی عاشقتون هستم یعنی براتون میمرم . این عکس دونفره هم تو اردیبهشت ماه امسال تو سفر مشهد ازتون گرفتم که برای یادگاری اینجا میذارم .

 

امیرحسین و سارینا در مشهد مقدس اردیبهشت ماه 91

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

بهار
13 تیر 91 12:09
ماشالا. خدا این فرشته های ناز رو برات حفظ کنه. همیشه خوش باشین.




ممنون از لطفت بهار جون . نمی دونم بهار خودمونی یا نه ولی اگه فرشته ای داری خدا فرشته کوچولوی شما رو هم حفظ کنه .


ساحل مامی آراد
13 تیر 91 13:51
ایییییییییییی جووونمممممم
فداشووون بششششم من چقدر این دوتا فنقولک عسلی نازن
خدا برات حفطشون کنه عزیزم
دلم کلی واستون تنگ شده بووود





قربونت برم عزیزم دل منم برات تنگ شده بود ایشاا.. یه قرار بزاریم همدیگر رو ببینیم آراد خان خوشگلت رو ببوس .
گیلدا مامان امیر
13 تیر 91 14:51
سلام آزی جون منو یادت میاد ؟ من شنیده بودم که حامله شدی ولی باورم نمی شد با اون همه گرفتاری که شما داشتی حالا دیگه سرکار نمی ری ؟ خدا هر دوتا شون رو برات حفظ کنه چه خوب یه دختر .


آره عزیزم یادمه . خیلی ممنون ایشاا.. قسمت شما دختر دارشدن . گیلدا جون سرکار میرم یکماه مرخصی ام تمام شده و الان مشغولم .ممنون از نظر لطفت عزیزم . امیرخان گل رو ببوس