امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

امیر حسین گل پسر مامان و بابا

سفرهای امیر حسین جیگر

دلبندم امروز میخوام از سفرهای شش ماه اول زندگیت بنویسم پسر گلم خیلی خوش سفر بودی و ما تو این شش ماه به پنج شهر ایران سفر کردیم.آخه مامانی من بعد از شش ماه باید می رفتم سر کار و این مدت مرخصی بهترین فرصت برای سفر بود . البته اینم بگم که که اونا بهترین سفرهایی بودن که رفتیم چون اون موقع تو فقط شیر مامانی رو میخوردی و کمتر اذیت میشدی . ۱- یک ماه و بیست و دو روزت بود که رفتیم تبریز. ۲-  سه ماه و بیست و چهار روزه بودی که رفتیم شیراز و تو برگشت یک روز موندیم اصفهان . ۳-چهار ماه و سه روزه بودی که رفتیم شمال . ۴- پنج ماه و نه روزه بودی رفتیم مشهد . ۵- شش ماهگی رفتیم قم و جمکران . البته هر کدوم از این سفرها ماجراهایی دارند که الان د...
10 اسفند 1389

اولین روز آمدن فرشته

نفس مامان و بابا شما اول دیماه ۱۳۸۸ روز سه شنبه اولین روز سرد زمستانی ساعت ۲:۴۵ در بیمارستان پیامبران تهران به روش سزارین و به کمک دکتر خان آحمدی به دنیا آمدی . وزن :۲۸۰۰ کیلو قد:۴۶ سانت یک فرشته ناز و کوچولو که اینقدر ریز بودی که حتی نمیشد بغلت کرد دقیقا مثل سیبی  که از وسط با بابایی نصف شده بودی. هرکس می دیدت می گفت مثل اینکه باباش کوچولو شده . نفسم ! هیچ وقت لحظه تولدت رو فراموش نمی کنم اینقدر خوشحال بودم که وقتی صدای گریه ات روشنیدم هیجان زده منتظر بودم که پرستار  تو رو بهم نشان بده از شوق دیدنت یادم رفت نگاه کنم که مبادا خدای نکرده مشکلی تو ظاهر یا اندامت  باشه واسه همین دوباره از پرستار خواستم که نشونت بده...
12 بهمن 1389

اولین کلام

این اولین وبلاگ که مامان امیر حسین برای ثبت خاطرات گل پسری بازکرده امیدوارم بتونه زیبا ترین لحظات بودن با پسری رو درست و دقیق ثبت کنه .
6 بهمن 1389